My feet are so tired, my brain is so wired

توی راه دانشکده یه اطلاعیه دیدم که نوشته بود قراره ساعت ۱ توی تالار ۸ فیلم دروازه نهم رومن پولانسکی پخش بشه و بعدشم یه تحلیلی توسط یه آقاهه دربارش انجام بگیره.فرصت نداشتم تموم اطلاعیه رو بخونم.تصمیم گرفتم بعد از کلاسم که ساعت ۲:۳۰ تموم میشد یه سر برم اونجا و ببینم چه خبره.من فیلم پیانیست پولانسکی رو دیده بودم و خیلی هم دوسش داشتم.بدون توجه به اینکه میخواد چی بگه درباره یهودیا و فلاکتشون زمان جنگ جهانی دوم،خودِ فیلم رو خیلی دوست داشتم. با خودم گفتم الآن وضعیت دانشگاه جوری نیست که بخوان یه فیلم اونم از پولانسکی رو بدون هیچ هدف و نیتی به نمایش بذارن.ضمنا نمیدونستم کدوم نهاد دانشگاه ترتیب این برنامه رو داده و همه اینا باعث شده بود موضوع برام جذاب باشه.خلاصه ساعت ۲:۳۰ رفتم تالار ۸.آقای مهندس تازه اومده بود و داشت سخنرانی میکرد.بعد از سخنرانی "کوتاه" ایشون هم قرار بود فیلم رو ببینیم و بعد باز یه تحلیل کلی توسط جناب مهندس ارائه بشه.اونجا متوجه شدم که کار،کار جامعه اسلامیه و خب بیشتر برام جالب شد ببینم چی میخوان بگن.در واقع بیشتر از اینکه مشتاق به دیدن فیلم باشم،دلم میخواست این تحلیل رو ببینم و بشنوم.آقای مهندس که گویا فارغ‌التحصیل از همین دانشگاه بود،اول گفت فکر میکردم دیگه دوره نفوذ بی چون و چرای صهیونیسم تو رسانه‌ها گذشته اما با دیدن فیلم کد داوینچی متوجه شدم یه رسالتی به دوش ما هست که باید در قبال جوونا به بهترین شکل انجامش بدیم! بعدشم با خوندن چند تا آیه و حدیث و اینکه پیامبر فرمودن بزرگترین دشمن امت من یهودیانند به این نتیجه رسید که یهودیت اصولا دین نیست!!! ضمن اینکه قوم یهود از نظرش به یه جاروبرقی شبیه بود که هر جا میرسیده آشغالا و کثافتها رو جمع میکرده و در هیچ دوره‌ای این قوم چیزی از خودش واسه ارائه نداشته.قومی بوده که همیشه یا رو خرابه‌های اقوام دیگه آوار شده یا خودش خرابی به بار آورده...لابه‌لای سخنرانیش در مورد یهود و صهیونیسم سعی داشت آرشیو قوی خودش از فیلمهای ساخته شده در چند دهه اخیر رو به رخ بکشه و با اعتماد به نفس غریبی به نقد فیلمها و کارگردانهاشون میپرداخت.یه جا به طنز مرگ کوبریک رو مرتبط دونست به آخرین فیلمش-Eyes Wide Shut-و صحنه‌هایی که در واقع مربوط به مراسم شیطان پرستی بوده و کوبریک از اونا تو فیلمش استفاده کرده , مدتی بعد هم نتیجش رو دیده!! بعد هم برای اینکه یه شاهد تاریخی بیاره واسه اینجور مرگها به کارگردان فیلمِ (120days of Sodom) در اواسط دهه ۷۰ اشاره کرد که کارگردان فقط مدت کوتاهی پس از ساخت این فیلم کثیف میمیره (که در واقع کشته میشه) و این یعنی که از این مدل مرگها که کارگردان تاوان فیلمِ دور از انسانیت و مستهجنش رو میده کم نداشتیم!(البته ایشون صلاح ندیدن که اسم فیلم رو بگن و خدای نکرده در انجام رسالتشون قصوری انجام بدن.فقط اشاره کردن که یه همچین فیلمی بوده که حتی ارزش به زبون اوردن هم نداره!)...حالا اینکه خدا چرا زورش به این کارگردانای طفلکی میرسه و مثلا کاری به کار این پاپ خیر ندیده نداره بماند!! بعد هم در وصف پولانسکی گفت این کارگردان که جیبش رو صهیونیستا پر میکنن تو دهه ۷۰ یه فیلم میسازه و Udo Kier نقش شیطان رو توش بازی میکنه و این آقا همونه که الآن بعنوان یکی از چهره‌های شیطان پرست در غرب شناخته میشه و روزهای جمعه مراسم شیطان پرستی رو برگزار میکنه!!!

 

بعد از این سخنرانی کوتاه که تا ۳:۳۰ ادامه پیدا کرد! فیلم به نمایش در اومد...ولی با چه وضعیتی...هر چند دقیقه یکبار،مهندس فیلم رو نگه میداشت و واسه حضار توضیح میداد که در این جمله به ظاهر ساده چه معنی و مفهوم صهیونیستی نهفته!! این شد که عطای دیدن فیلم رو بخشیدم به لقاش و تصمیمِ کبری گرفتم که دیگه مشتاق شنیدن اینجور تحلیلها نباشم.

 

 

در راستای این تقریبا یکساعت و نیم حروم شده،حراست دانشگاه و مراسم افطاری نیمه تموم دانشکده صنایع،طومار امضا شده بسیج،تعلیقی خوردن دبیر صنفی دانشکده برق،گشنگی کشیدنهای طاقت فرسا تو دانشگاه،صهیونیسم و جاروبرقی،حاج منصور ارضی،جناب مهندس،اون نجف زاده عوضی که به قول هما با خدا هم لاس میزنه،احمد نجفی و برنامش،خواهر رجبی و شوورش و این همه و این همه رنگ و ریای تهوع‌آور دور و برم و خیلی چیزای دیگه...میخوام بگم مطمئنم که این ورق برمیگرده...بدجور هم برمیگرده.