...Don't stop believing

به اون دسته از آدمهایی که میگردن و تیمهایی رو واسه طرفداری انتخاب میکنن که قویترن و بیشتر میبرن،در اصطلاح میگن gloryhunter.از این دست آدما کم ندیدیم.هیچ فکر کردین چرا طرفدارای بارسا تو این دو سه سال اخیر تعدادشون انقدر زیاد شده؟یا چرا مثلا رئال مثل سابق هوادار نداره؟اصولا معنی آدمایی که هم عاشق بارسا هستن و هم رئال رو میتونین درک کنین؟به هر حال اگه کسی هستین که سه چهار سال پیش هوادار رئال کهکشانی و بازی هجومیش بودین و امروز شدین "فقط بارسا"،اگه تیم محبوب دو سال پیشتون رو به دلیل نتایج بدی که گرفت از کار بر کنار کردین و یه تیم جدید استخدام کردین!،اگه شب بازی اِل کلاسیکو،بدون توجه به اونهمه استرس و عشق و نفرت و هیجانی که جزیی از فرهنگ این بازی شده طرفدار اون تیمی بودین که "بهتر بازی کرد!" و اگه یه حس آشنایی بهتون گفت به نقعتونه که طرفدار برزیل باشین!...بهتون تبریک میگم! <<شما یک gloryhunter هستین!>>

 از طرفی به اون دسته از آدما که به خاطرچشم و ابروی بازیکنا،تیم محبوبشون رو انتخاب میکنن و بنابراین هر چقدر بازیکنای یه تیم خوشگلتر،اون تیم قویتر!،در اصطلاح میگن دختر!! پس اگه بر مبنای چشم و ابروی مالدینی، نستا، بوفن، اینزاگی، رائول، بکام، دل‌پیرو یا کاناوارو،قدرت تیمها رو ارزیابی کردین! یا اگه هیچوقت نتونستین خودتون رو قانع کنین تا یه هوادار آرسنال باشین! تبریک که نمیگم،اما <<شما یک دختر هستین!>>

 و من یک دخترِ gloryhunter بودم!!

 رئال با رائول و مورینتس و داوور شوکر همیشه قهرمان بود و منچستر با بکام.بارسا هم لوییز فیگو رو داشت و بد نبود! بازیشونم که حرف نداشت.قشنگ،تماشاگر پسند و هجومی! آژاکس و بایرن و پاریس سن ژرمن رو هم یادم نیست دقیقا چه بازیکنایی داشتن ولی مگه مهم بود؟اونا بیشتر از آیندهوون و دورتمند و موناکو قهرمان میشدن!! من البته طرفدار یووه هم بودم.اما نه بخاطر بازیشون که همه میدونیم قشنگ نیست ونه بخاطر دل‌پیرو...

 من به خاطر زیدان طرفدار یووه شدم.نه زیدان سال 98 که با بازی فوق‌العادش همه رو سِحر کرد،که از سال 96 وقتی 10 یا 11 سالم بیشتر نبود،یه بازیکن کچل که میگفتن و از اسمشم معلوم بود که مسلمونه کاری کرد که حتی یکی از بازیهای فرانسه تو جام ملتهای سال 96 (انگلستان) رو از دست ندم.زیدان،پنالتیش رو گل کرد ولی چک برنده شد و حذف کردن فرانسه ودر واقع زیدان،دلیل موجهی بود تا توی فینال،اونطور از قهرمانی آلمان خوشحال بشم!

یووه رو فقط و فقط میشد از طریق اخبار ورزشی دید یا از روزنامه‌ها اخبارش رو خوند(اون وقتا هنوز جُنگ ورزش،ساعت 9:45 شب گزیده بازیهای ایتالیا رو پخش نمیکرد).وقتی اونروزا رو با الان مقایسه میکنم از این همه تغییر تعجب میکنم.اونوقتا برای اینکه بفهمیم کی جام باشگاهها رو برده باید تا عصر روز بعدش صبر میکردیم و الان livescore نتیجه  بازی بوتافوگو و کروزیرو تو لیگ برزیل رو هر دقیقه یکبار آپدیت میکنه! در کنار یووه،منچستر و رئال رو هم دوست داشتم.سال 98،سال بدی برای یووه بود.همون اول فصل،مارکو زانچی،مدافع اودینزه جوری دل‌پیرو رو مصدوم کرد که تمام اون فصل رو از دست داد.لیپی رفت و کارلو آنچلوتی مربی یووه شد.تلویزیون بازی منچستر-یووه تو نیمه‌نهایی جام باشگاهها رو مستقیم پخش میکرد و اون شب اولین باری بود که امیر حاج‌رضایی به تحلیل یه بازی مستقیم میپرداخت.زیدان در آخرین لحظه به بازی رسیده بود و بازی عالیش با وجود بانداژ سفیدی که به پای چپش بود ازش برام یه قهرمان ساخته بود.دقیقه 90،گیگز گل مساوی رو زد و بازی اولدترافورد 1-1 شد.اون اولین بازی کارلِتو بعنوان مربی یووه بود و بازی خوب یووه که با یه نتیجه بهتر همراه شده بود،یه شروع عالی به حساب میومد.هرچند حاج‌رضایی بعد از بازی گفت این تیم،تیم مارچلو لیپی بود!...تو بازی برگشت وقتی اینزاگی خیلی زود دو تا گل زد،فکر میکردم کار دیگه تموم شده و یووه بازم رفته فینال.اون بازی عجیب 3-2 به نفع منچستر تموم شد و من،من که قبل از بازی خوشحال بودم از اینکه از بین دو تا تیم محبوبم یکیش میره فینال،اولین گریه فوتبالیِ زندگیمو سر دادم!چنان ضربه سنگینی بود برام که در اولین قدم از منچستر متنفر شدم!! در نتیجه شب امتحان دینی،شکست ناباورانه و غیرزمینی بایرن تو فینالِ نوکمپ برای بار دوم و به فاصله کم از دفعه اول،یه بار دیگه اشکمو در آورد،هر چند فکر میکنم اشکهای بار دوم،ادامه اون گریه‌های شبِ نیمه‌نهایی بودن که فقط نتیجه زخمی بودن که شب فینال دوباره سر باز کرده بود!

از اون شب بود که شکل هواداری من شروع کرد به تغییر کردن.بایرن،آژاکس و پاریس سن ژرمن که خیلی راحت کنار رفتن.ترک رئال اما بیشتر طول کشید.ردوندو رو خیلی دوست داشتم.هر چی نباشه،آرژانتینی بود با همون کَلَکای دوست داشتنی آرژانتینیا.موهای بلندش رو برای لجبازی با پاسارلا کوتاه نکرده بود و وقتی به همین دلیل از تیم ملی کنار گذشته شد،فصل جدید با رئال رو با موهای کاملا کوتاه شروع کرد! نمیدونم چطور باید بگم،اما بعنوان یه دختر،این کارش ته دل منو قلقلک داد.یه جورایی شبیه کاری بود که قهرمان یاغی یه فیلم انجام میده.من بالاخره همون دختری بودم که با دیدن یه فیلم،عاشق جیمز دین شده بودم! اما خب رئال هم بعد از قهرمانی تو اون فینال تمام اسپانیایی جلوی والنسیا،ردوندو و اون بازی معرکش جلوی منچستر،ردوندو و اون بازوبند آبی کاپیتانیش رو فراموش کرد و فروختش به میلان.ردوندو شروع کرد به تموم شدن، رئال به کهکشانی شدن و من به فقط یووه‌ای شدن!

 .

حالا وضعیت یووه من خیلی فلاکت باره.سری B با 17 امتیاز منفی! شاید فصل بعدی هم در کار نباشه. بازیکنای زیادی رفتن و البته مَردایی هنوزکنار این تیم موندن...همه خوب میدونستیم یووه،پاک نیست.این مالِ دیروز و پریروز نیست.همه میدونستیم موجی کلک میزنه و تو خریدن بازیکنا حتی از نامردی هم دریغ نمیکنه.ما از دادگاه ضد دوپینگ به سلامت بیرون اومدیم اما میدونستیم علتش فقط این بود که دادستان نتونسته مدرک کافی علیه یووه ارائه بده.پنالتی مشکوک به نفع یووه کم ندیده بودیم.به تاراج رفتن پنالتیهای تیمای ضعیف جلوی یووه رو هم.اما موجی رو دقیقا به خاطر همه اون بدجنسی‌ها و دروغهاش دوست داشتیم.کم کم خودمونم باور کرده بودیم مافیای فوتبال،ماییم.این رسوایی اما یه دفعه همه اون ظاهر خوش رنگ و آب یووه قهرمان رو شکست و حقیقت،برهنه و تلخ خودش رو بهمون نشون داد.یووه،عادلانه محاکمه شد و شرمساری،وجود ما طرفدارای یووه رو پر کرد.نه به خاطر اینکه تازه فهمیدیم چقدر تو این سالها یووه کثافت کاری کرده(ما اینو میدونستیم و کِیف میکردیم)،که به خاطر اینکه اونهمه زشتی،به بیرحمانه ترین شکل عیان شده بود.

یووه به عنوان نماد فوتبال زشت و کثیف جریمه شد و من خوشحالم.خوشحال از اینکه فهمیدم یووه،مافیای فوتبال ایتالیا نیست.خوشحال ازاینکه  سری B تیم ما رو غسل میده و برمیگردونه به نقطه شروع..خوشحال از اینکه تمام این سختیها تاوان پاک شدنه...بهاییه که برای خوب شدن میپردازیم.خوشحال از اینکه کاپلو و زلاتان بزرگتر از یووه‌ای بودن که قراره اون پایینا بازی کنه.

خوشحالم از اینکه طرفدار یووم نه میلان.تیم من بابت گناهی که کرده داره مجازات میشه و همه میدونن میلان،کمتر از یووه گناهکار نبوده.همه میدونن،حتی خودِ طرفدارای میلان.اونایی که بعد از بخشش عجیب اتحادیه فوتبال نسبت به میلان توی سن سیرو رو یه پلاکارد نوشتن :" از اینکه هوادار میلان هستیم شرمساریم.تیم ما هم به سری B تعلق دارد!" خوشحالم از اینکه طرفدار اینتر نیستم.تیمی که تو دستکاری کردن شناسنامه و پاسپورت بازیکنای آفریقایی و آمریکای لاتین شهرت زیادی داره.تیمی که کلی قرارداد غیرقانونی با بازیکنای خارجی بسته.اگه فاش شدن مکالمات موجی با پایرتو باعث جریمه یووه شد،با بر ملا شدن مکالمات فاچتی با داورا(که جنجالی که درست کرد حتی بیشتر از جنجال موضوع مشابهش در یووه بود)،هیچ اتفاقی نیفتاد...لطف بی‌دریغ داوران لیگ اسپانیا به رئال و بارسا چیزی نیست که بشه انکارش کرد.پنالتی‌های عجیب غریب اعلام شده به نفع این دو تا تیم،گلهای آفسایدی که پذیرفته میشن و گلهای سالم تیمهای کوچیک که جلوی رئال وبارسا همیشه مردودن،وقایع باورنکردنی که سِرافرر مربی وقت بتیس رو جلوی بارسا به یه دیوونه تمام عیار تبدیل کرد و کلی ماجرای مشابه دیگه،الان جزیی از فوتبال اسپانیا شدن.قصه بایرن و منچستر و چلسی هم تفاوت چندانی نداره و خب این فوتباله.بازیِ اونا که قویترن...همون بازی که کوچیکترها توش محکوم به شکستن.اینه که وقتی پدیده‌هایی مثل والنسیا و لیدز و پورتو مطرح میشن،دوستشون میداریم حتی اگه تیم محبوبمون رو حذف کرده باشن...تماسهای تلفنی موجی با رئیس کمیته داوران فوتبال،فقط یه قسمت کوچیک از کثافتکاریهای پشت پرده‌ای بود که فاش شد.درسته که جریمش فقط نصیب یووه شد،اما من اسم اینو دقیقا میذارم شانسی که نصیب یووه شد...که این سقوط،یه اتفاق مبارک بود.

با وجود همه این زشتیها البته،فوتبال هنوز قشنگترین و هیجان انگیزترین ورزشه و سران رئال و بارسا،اینتر و میلان،بایرن،منچستر و چلسی و البته موجی نمیتونن نابودش کنن.

***یووه رو خیلی دوست دارم.یووه با همون بازی کسل کننده و حسابگرانش و با همون ورزشگاه همیشه ابری و خالیش،تیم محبوب منه.به خاطر زیدان طرفدارش شدم و به خاطر تمام اون بازیهای 11یِ شبش،به خاطر تمام استرسی که موقع بازیهاش تحمل کردم ،به خاطر تمام اون غمها و شادیهایی که بعد از شکستها و پیروزیهاش نصیبم کرده و به خاطر اینکه با نبودنش سری A و لیگ قهرمانان برام بی‌معنی شدن،همیشه طرفدارش می‌مونم...طرفدار یووه...یووه‌ای که منو از جلد یک دختر gloryhunter بیرون کشید...زیدانِ دوست داشتنی هم برای همیشه،قهرمان من،اسطوره من و علت یووه‌ای بودن من باقی می‌مونه.

 

۱-با اینکه اشتباهات موجی برام محرز شده اما نمیتونم بگم دوسش ندارم.برای یازده سال پر از شکوه و افتخار،یازده سالی که موجی هم تو روزهای خوب و بد شریک ما هوادارای یووه بود،هنوز موجی رو دوست دارم.گِله من فقط اینه که چرا موجی نفهمید تیمی که بازیکناش ایتالیا رو قهرمان جام جهانی کردن،برای بردن اسکودتو نیازی به تبانی نداره...فقط همین.

۲-از طرفی من هنوز معتقدم این یووه‌ای که داره مجازات میشه،بیگناهه.فقط ماجرا رو با این داستان مقایسه کنین:
من یه بوکسور مشهورم.تعداد قهرمانی‌هام از هر رقیب دیگه‌ای بیشتره.قبل از انجام فینال مسابقات جهانی مدیر برنامه‌هام که شرط بندی سنگینی روی قهرمانی من انجام داده،از ترس اینکه ببازه میزنه و رقیب منو میکشه(در حالیکه احمق نمیدونست،من تو یه رقابت منصفانه هم از رقیب بهتر بودم!!)، رقیب من طبعا روی رینگ حاضر نمیشه و عنوان قهرمانی به من میرسه.بعد از یه مدت،دست مدیر برنامه‌های من رو میشه.از طرفی معلوم میشه که من هیچ نقشی در این ماجرا نداشتم.مدیربرنامه‌های من محکوم میشه و میفته زندان،درست...قهرمانی منو هم پس میگیرن،درست... اما من باید از بوکس محروم بشم به نظرتون؟
الان موجی محاکمه و از هر گونه کار مدیریتی محروم شده.اسکودتوهای 28 و 29ام هم پس گرفته شدن.اما یووه‌ای داره مجازات میشه که نقشی در هیچکدوم از این اتفاقات نداشته.تمام اعضای هیئت مدیره قبلی کنار رفتن و آدمای جدید اومدن.در کنار اینا،بازیکنا و هوادارا هستن.همون بازیکنایی که بی‌خبر از تبانی‌های موجی برای تک تک امتیازهایی که به دست آوردن جنگیدن و همون تماشاگرانی که بدون اینکه بدونن موجی چیکار میکنه،برای هر گلی که زده شد،هورا کشیدن و برای هر گلی که خورده شد به کاپلو فحش دادن!! دادگاه قضایی ایتالیا در کنار موجی اینا رو هم محکوم کرده و اینجاست که من قانون رو نمیفهمم.

۳-اسکودتوهای ۲۸ و ۲۹ عادلانه نبودن.حق یووه نبودن و البته اینتر هم استحقاقشون رو نداره.اگه یه طرفدار اینتر بودم اینکار اتحادیه فوتبال رو به مثابه یه صدقه به تمام معنا برای تیمی میدونستم که ۱۵ ساله در عطش قهرمانی میسوزه.بی حساب پول خرج میکنه و بازیکن جدید میاره،مربی عوض میکنه و به هواداراش قول قهرمانی میده و این درحالیه که این همه خرج برای بردن جام حذفی،به نظر،خیلی خیلی زیاد میرسه!!!

هنوز اعتقاد دارم شادی و لذتی که نصیب ما هوادارای یووه از قهرمانیهای دو فصل گذشته شد-علی رغم اینکه دیگه اون قهرمانیها به ما متعلق نیستن- صدها بار بیشتر از شادی مصنوعی بود که نصیب اینتر و هواداراش شد.صحنه ضربه برگردون فوق‌العاده الکس که توپ رو روی سر ترزگه میفرسته و دروازه دیدا تو سن سیرو باز میشه و قهرمانی دو فصل گذشته رو به یووه هدیه میده،لذت بخشتره یا شنیدن خبر قهرمانی اینتر از اخبار تلویزیون اونم بعد از گذشت بیشتر از یکسال از بازیهای دو فصل قبل؟هیجانی که ضربه آزاد استثنایی الکس-که دروازه اینتر تو سن سیرو رو باز کرد-به ما داد بیشتر بود یا هیجان خوندن اسم اینتر به عنوان قهرمان فصل گذشته کالچو تو روزنامه‌ها؟

"خوشحالی یه هوادار اینتر از رسیدنِ اسکودتوهای یووه به اونا،به خوشحالی مَردی می‌مونه که تولد پسرش رو جشن بگیره در حالیکه بدونه زنش این پسر رو از مَرد دیگه‌ای باردار بوده"!!!

نظرات 28 + ارسال نظر
مهیار(کلاغ سیاه) سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 03:36 ق.ظ

بابا حوری تو دیوونه‌اییییییییییییییی!دس ور دار بزرگ شدی جون مهیار!

آتنا سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 03:59 ق.ظ http://www.partenon.blogsky.com

دوست خوبم سلام:
خاک در اندیشه ی باران نبود
هیچ نشانی ز بهاران نبود
بال و پر چلچله ها خسته بود
پنجره ی باغ خدا بسته بود
شب چه شبی بود!
شکوه آفرین
چشم به راه تو زمان و زمین
شهر اگر تیره و تاریک بود
لحظه ی لبخند تو نزدیک بود
تا تو فرود امدی از اوج نور
روح زمین تازه شد از موج نور
از نفس گرم تو گل جان گرفت
باغ طراوت سرو سامان گرفت
سبز شد از لطف تو صحرا و دشت
قافله ی چلچه ها باز گشت
آمدی و زمزمه آغاز شد
روزنه ای روبه خدا باز شد
امدی و نوبت فردا رسید
فصل شکوفایی کلها رسید
عاشقانه هایم از حالا مقدمت را گرامی میدارد.


آرش سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 04:42 ق.ظ http://pyramidsong.blogfa.com

هممم
اصلا فکر نمی‌کردم تو یه چیزی در مورد فوتبال بنویسی و من از خوندن تمامش لذت ببرم و خوشم هم بیاد و jhci با همه‌ش موافق باشم.

خوب
بسی لذت بردم که طرفدار رئال هم بودی (یووه رو که می‌دونستم)
و این‌که از آرژانتین هم خوشت میاد
و زیزو :)

حمید باید یادش باشه.
فصل 01-02 که رئال قهرمان اروپا شد و یووه قهرمان ایتالیا و آرسنال قهرمان انگلیس، و من کلی تو آسمونا بودم، ملت بهم تیکه می‌نداختن که "بابا، تو حزب بادی خوب!!!!"
بعد من به خودم نگاه کردم. دیدم کجام شبیه بادنماست آخه. نفهمیدم. رفتم جلو آینه. یه چرخی زدم. دیدم نه. اصلا شبیه نیست. بعد با خودم فکر کردم. یادم اومد که هان... من از کِی طرفدار اینام؟
آره از حدود 90-91. وقتی تو انگلیس لیورپول و منچستر قهرمان می‌شدن، تو ایتالیا میلان و تو اسپانیا بارسلون و اتلتیکو.
فهمیدم که ها... من حزب باد نیستم. اینا کوچولوَن یا فوتبال ندیده‌‌ :)

و البته تو 96 به تاسی از پدرم (که همیشه طرفدار تیمای شرق اروپاست) و به خاطر یه جمله‌ش که "تیمی که امکانات نداره ارزشش بیشتره"‌ (که البته من الان به این حرف اعتقاد ندارم. الانش‌ هم اگه مثلا چلسی خفن شه، می‌گم دمش گرم، گر چه طرفدارش نخواهم شد) تصمیم گرفتم طرفدار چک باشم‌ (و چقدر بالا پریدم با اون ضربه چیپ پوبورسکی به پرتغال و چند دقیقه مبهوت به شادی گل طلایی اون بیرهوف لعنتی خیره شدم) و هنوزم طرفدارشم.

و زیزو :)

و عجب چیزی بود اون بازی رفت با منچستر
و چه بد بود بازی برگشت
نباید گل دوم رو می‌زدیم
اینزاگی نباید می‌زد حداقل

و ردوندو
و هنین‌‌برگ =))

و رئال (می‌گما، تابلویی. دنبال یه بهونه می‌گشتی ول کنی رئالو دیگه ;) و الا اون بازی 3-1 رئال منچستر 2003 رو کی یادش می‌ره؟)

اون جمله‌ی آخر به معنای واقعی کلمه عالی بود.
چقدر دلم تنگ شده برای خنده‌های خودم و امیر قادرمرزی بعد ِ از دست رفتن قهرمانی اینتر تو هفته‌ی آخر و تقدیمش به یووه و همین‌طور تقدیم نایب‌قهرمانی به رم.


اما..
کی گفته هنوز فوتبال جذاب‌ترین ورزش‌ه؟
پاشو بیا این‌جا فوتبال آمریکایی ببین
حال‌شو ببر
4 ساعت بازی
که توش کلا 20 دقیقه توپ تو جریان‌ه.
آدم عقش می‌گیره.
حتموحق!


همممممم
دلم می‌خواد فوتبال ببینم
با یه سری آدم که فوتبال بفهمن

بهروز سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 09:14 ق.ظ

اولاٌ پشت سر مرده حرف نزن؛فاکتی دیروز به رحمت ایزدی پیوست:(دوماٌاین قهرمانی ها کوچکترین چیزی بود که میتونست خشم طرفدارای اینتر رو یه کم بخوابونه.همون طرفدارایی که بارها بعد از پنالتی های مشکوک یووه تو آخرین دقایق بازی ها دادشون به آسمون بلند شد اما دستشون به هیچ جا بند نبود که بتونن ثابت کنن که داره حقشون ضایع میشه.همون مواقعی رو میگم که با افتخار سینه تونو سپر میکردین و میگفتین:همینه که هست؛میتونیم داورا رو میخریم.
منم به عنوان یه اینتری به هیچ وجه از شنیدن خبر قهرمانی اینتر از اخبار اونقدر خوشحال نشدم.تنها چیزی که باعث میشه یه کم از این بابت خوشحال بشم اینه که اعتقاد دارم نذاشتن اینتر به حقش برسه.تو سالهایی که اینتر تو کورس قهرمانی بوده همیشه اختلافش با تیم قهرمان در حد 3-4امتیاز بود.این 3-4امتیاز با یکی 2تا پنالتی ناحق راحت میتونه جابجا شه.پس دیگه اونقدرم بی انصاف به قضیه نگاه نکن.اینتر تو این 16سال استحقاق حداقل 2تا قهرمانی رو داشته و اگه بیشتر نداشت فقط به خاطر مربیای بی کفایتش بوده.تیمی که نصف پیکره ش رو آمریکای جنوبی تشکیل میده باید یه مربی آمریکای جنوبی داشته باشه.
درضمن؛خوشحالم که هیچ وقت نه دختر یودم نه gloryhunter.همیشه تماشای رشد یه تیم ضعیف بهم لذت داده.مثل تبدیل شدن بارسای 98به بارسای2005یا آرسنال 99 به آرسنال 2005 یا چرا راه دور بریم اصلاٌ؟استقلال 72 به استقلال 84...

حسین سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:28 ب.ظ

حسین سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:17 ب.ظ http://www.juventus.ir

سلام.
گفتم دیگه تا بعد از سفرم نمی تونم اینجا سر بزم و نظر بدهم اما الان در حالی که فقط چند ساعت وقت دارم بر اثر یه اتفاق اومدم اینجا و دارم می خونم.به خودت هم گفته بودم کجا می خواهم بروم.
حالا نظرم در مورد نوشته هات
ابی صبرانه منتظر این مطلبت بودم و شاید دلیلی واسه اینکه هر روز به این وبلاگ سر بزنم البته به اضافه بهروز جان
دخترها حالا دارند خیلی خیلی منطقی می شوند در مورد فوتبال دیگه به خاطر رنگ مو و چشم خوشکل و هیکل ردیف عاشق تیمی نمی شوند و پسرها هم همانند گذشته تیم های خودشون روانتخاب می کنند و جدیدا مد شد روی کری و کل تیم انتخاب می کنند
و تو اون زمانی که باهات اشنا شدم اولین دختری بودی که فوتبال رو می فهمیدی فکر کنم سه سال پیش بود هر چند بعدش با یه حرفی که زدی تمامی ذهنیت خوبی که ازت داشتم پاک شد و به هدر رفت.
ولی حالا دارم می بینم دخترها خیلی علمی و منطقی فوتبال رو دنبال می کنند.
بازی با منچستر که خیلی خیلی بی رحمانه بود به خصوص بازی برگشت.قبل از او بازی یادم میاد که با بدبختی المپیاکوس رو بردیم و منچستر به راحتی اینتر رو.
راست می گی خبر رسانی و نشر اخبار افتضاح بود اما یادم میاد می گفتند منچستر می تونه یوونتوس رو له کنه دقیقا مثل بازی یوونتوس-رئال ۳ فصل پیش.
اون زمان مثل الان دیوونه یوونتوس نبودم و هنوز بزرگی و عظمت یوونتوس رو درک نکرده بودم تا بخواهم همه زندگیو رو واسه یووه و هواداراش بزارم
طبیعی هم بود زیاد ناراحت نشدم اما خوب واسم غمگین بود
یوونتوس شنبه دیگه باید با زیمینی بازی کنه البته حرفهایی هست که ممکنه -۷ بشیم که این خیلی خوبه.
با حرفات در مورد موجی خیلی خیلی موافقم
ادم مارمولکی بود با اون دار و دسته زیرکش
اصلا از اینکه یووه می خواهد سری ب بازی کنه ناراحت تیستم خدا خدا میکردم که دادگاه تجدید نظر رای روعوض نکنه چون اگه بر می گشتیم دوباره انگ مافیا و از اینجور حرفا بهون زده می شد درسته دو سه فصل از جریانات داغ فوتبال به دور هستیم اما چون به یوونتوس جدید و عزیز امید داریم پس تحمل میکنیم
باور کن بالای ۴۰۰ تا ایمیل از سرتاسر ایران واسه من اومو که یوونتوس رو تحقیر کرده بودند و در مقابلش هوادارهایی که دلسرد شده بودند و انگار زندگیشون رو از دست داده بود و تعداد بسیار بیشتری با انگیره شده بودند و می گفتند حالا یوونتوسی بودن افتخار داره مثل حرف بوفون که گفته بود اگه یوونتوس سری آ بود شاید جدا می شدم اما سری ب به هیچ وجه
یوونتوس تیم کوچیکی نیست توی تاریخ خودش بیش ار چهل بازیکن با میلیت های مختلف داشته که بهترین بازیکن کشورشون بودند ولی حالا مجبور شده مقابل رم بازی کنه در حالی که هشت تا از بازیکنانش فقط و فقط توی باشگاه های بلزیک و کرواسی بازی کردند.
اما باید این یوونتوس رو دوست داشت این یوونتوسی با همه حقارت ها و تهمت هایی که بهش رده می شد انقدر جذابیت داشت که کاپیتان تیمش رو نگه داره انقدر دوست داشتنی بود که بهترین دروازه بان جهان طی چند سال اخیر و چند سال ایینده رو نگه داره.اره بازیکنان بزرگی رفتند مثل کانا و تورام اما اونا نهایتا یک سال دیگه می تونستند بازی کنند توی این بازیکنان فقط زامبروتا نامردی کرد از بازی امد یوونتوس در حالی که هیچ کسی اون را ادم حساب نمی کرد اما بهش میدان دادند تا شد یه بازیکن شش پسته که همه جا به درد می خورد.او رفت ولی مردونگی بوفون و الکس و ندود و البته ترزگه به حدی بود که خیلی رفتن جیانلوکا کسی رو اتیش نزد.
این فصل و شاید فصل بعد مجبور هستیم با بازیکنانی بازی کنیم که همیشه توی یوونتوس زیادی بودند و به تیم های دیگه قرض داده می شدند از لگروتالیه گرفته تا پارو
و این یوونتوس دوست داشتنیه با همه سختی هاش
دو تا اسکودتو از ما گرفتند اما دومی رو به نا حق
توی فصل گذشته فقط و فقط سه بار به سود ما مستقیم سوت زده شده
فیلم تمام بازی ها رو بررسی کردیم و توی ارشیو سایتمون داریم و باور کن ۱۳ بار بر علیه یوونتوس سوت خفن زده شده هر چند هم من هم تو و همه می دونستیم که حمایت می شویم اما این حمایت در حالی می شد که توی زمین زحمت کشیده می شد
مگه می شه ندود توی یه بازی بالای ۱۷ کیلومتر راه بره اما داور نتیجه رو تعیین کنه
ترزکه بالای بیست گل صحیح و سالم بزنه اما همه داور رو تعیین کننده بدوند
الکس دیگه جند تا گل خساس باید می زد
بوفون چند تا رفلکس خدا باید انجام می داد
کاناوارو بالای ۷۰۰ بار توپ گرفته از حریفان مستقیمش
فاکتی مرد و هوادارای اینتر دارند کیف قهرمانی جدیدشون رو می برند مطمئن باش خود اونا اصلا این رو دوست ندارند ولی الان مجبور هستند خوشحالی کنند تا چیزی رو از دست ندهند مجبور هستند سر یکی مثل من و تو داد بزنند و هوار بکشند و قهرمانی رو به رخ ما بکشند
اما ما توی همین فصلی که هنوز شروع نشده دو بار اینتر رو با نصف تیمموم ردیم
داداش من یه اینتری خیلی خیلی خفنه
بعد از بازی توی جام مورتی که اینتر رو شکست دادیم داداشم اومد گفت ما قهرمانی الکی نمی خواهیم
صبر می کنیم برگردید سری آ و شما رو ببریم و قهرمان بشیم اون موقع قهرمان کالچو هستیم
اما خوب برای حفظ بعضی چیزها مجبور هستند تظاهر کنند
پنج برابر این مطلبی که الان نوشتم در مورد یوونتوس حرف دارم حتی بیشتر کلا در مورد یوونتوس من همیشه حرف دارم اما داره دیرم میشه خفن
سعی می کنم توی این چند روز سر بزنم
و البته اگه حرفی داشتی بشنوم
باز هم از این کارا بکن
خوش باشی
بهروز جان ما کوچیک شما هم هستیم
سی یو



حسین سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:47 ب.ظ

حسین سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:54 ب.ظ http://www.juventus.ir

این عکس هم اختصاصی واسه حوری به خاطر مطلبش

http://img.majidonline.com/pic/37177/Wallpaper.jpg

محمدرضا سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 05:35 ب.ظ

تو واقعا دختری؟

رضا سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 06:36 ب.ظ http://dr-reza.blogf.com

البته من در درجه اول یه بایری ام و آلمانی تیر .. ولی خوب یووه و لیورپول هم تیمهای محبوبم هستن ... و این علاقه من برمیگرده به سال ۸۵-۸۶ ... یووه رو به خاطر پلاتینی تاردلی شیره آ و کابرینی دوست داشتم و دوستدارش موندم ... لیورپول رو به خاطر یان راش و بروس گروبلار و جان وارک و بعدترها جان آلدریج جان بارنز ... و بایرن و‌ آلمان رو هم به خاطر رومنیگه که الان هرچی فکر میکنم نمیفهمم چیه رومنیگه این قدر واسم در سن ۷ سالگی جذاب بوده که به این شدت و حدت علاقه مند به این تیمها شدم .... ولی خلاصه اینکه با ایو اوصاف من در تقسیم بندی بالا نمیگنجم !:))))

محمد چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:44 ق.ظ

خدایا این دختر را به راه راست هدایت بفرما!


آمین!

بهاره چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:50 ب.ظ

عالی بود.عالی بود.
مرگ بر اینتر :دی
Forza juventussssssssssssssssssssssss

بهروز چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:54 ب.ظ

هی خانوم
اگه قرار به زنده باد و مرده بادِ ما هم بلدیماااااااا.احترام خودتونو حفظ کنین.

سیروس پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 05:04 ق.ظ http://sj.blogsky.com

منم فعلا طرفدار چلسی هستم فقط به خاطر شخصیت متکبر مورینیو. تو هم با این تفاسیر یه دختر گلی هانتری پس. البته من به تیم ایران هم عشق میورزیدم تا وقتی علی دایی توش بازی میکرد. حیف شد رفت.

بهروز پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 08:35 ق.ظ

در مورد اون داستان بوکسوری که نوشتی باید بگم هیچ ربط ویا تشابهی با این موضوع نداره.اگه موجی با تبانی هاش فقط سرنوشت یووه رو عوض کرده بود شاید میشد با پس گرفتن اسکودتو این بی عدالتی رو جبران کرد.اما اون به خاطر تغییر سرنوشت یووه به خودش این اجازه رو داد که با سرنوشت تیمای دیگه هم بازی کنه.گناه طرفدارای اون تیمایی که شاید اگه فلان پنالتیشون جلوی یووه به تاراج نمیرفت مجبور نبودن 1فصل کامل تیمشونو تو سری B ببینن چی بوده؟
تو هیچ کجای دنیا تبانی و یا دوپینگ مجازاتی معادل با جرم نداره.بلکه همیشه به خاطر ماهیت فوق العاده ناجوانمردانه ی این کارا سنگین ترین مجازاتای ممکن رو براشون در نظر میگیرن.به نظر منم درستش همینه.چون اگه غیر از این بود به ریسکش میارزید که تیمها یا ورزشکارا این کارا رو راحت انجام بدن.اونوقت دیگه نمیشد این جوری از فوتبال لذت برد.
با تموم این حرفا من بازم میگم از سقوط یووه به سری B خوشحال نیستم.اما به هر حال این حکم رو عادلانه میدونم.

افشین پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:28 ب.ظ http://o0oafshin.blogsky.com

من یادم نیست امروز صبحونه چی خوردم ؛ در عوض شما چقدر بازیکن یادت مونده با نتایجش !
درسته که من اون زمان از برد منچستر خوشحال شدم ؛ولی حیف تیم که به خاطر یه نفر قربانی شد.
تازه به این امید داشتم که ایتالیا قهرمان می شه و همه چیز از یاد می ره
چند سال پیش یووه بازیکنای بزرگی داشت که فک نکنم تا چند سال دیگه هم بتونند این جور بازیکن هارو تو تیم دوباره جمع کرد

ساسان پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 02:35 ب.ظ

عجب جامی بود اون جام.ناخاسته چه خاطرات خوبی زنده کردی باسمون ابجی!اول اینترو زدیم بعد یووه حسن ختامش فینالش بود.المانای فاشیست خودشونا برا قهرمانی اماده کرده بودن که دخلشونو اوردیم:)) چقده به علی دایی خندیدیم وقتی اومد مدال نقره ش رو بگیره :))

آرش جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:39 ق.ظ http://pyramidsong.blogfa.com

چقدر لذت‌بخش بود بازی فرانسه ایتالیا ;)

ساسان جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 02:35 ب.ظ

اتفاقا عمو بهروز با اینکه من منچستریم و از یووه اساسا دل خوشی ندارم اما اون مثال بوکسوره جالب بود.این چیزی که داره مجازات میشه گناه نکرده چون از گناه انجام شده خبر نداشته

بهروز جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 04:20 ب.ظ

آقا ساسان؛امکان نداره بازیکنا از این مسائل بی خبر بوده باشند.حالا شایدهمشون نه اما یه تعدادیشون حتماٌ میدونستن.مایی که هزاران کیلومتر این طرف تر زندگی میکنیم چندین ساله که موضوع نفوذ یوونتوس روی داورا رو میدونیم؛اونوقت چطور ممکنه بازیکنی که عضو این باشگاهه بی اطلاع باشه؟منتها اونقدر خیالشون از مافیایی که هوای یووه رو داشت راحت بود که از لو رفتن این موضوع هیچ واهمه ای نداشتن.ضمن اینکه این بازیکنا نیستن که الان دارن تاوان پس میدن.بازیکنا که هر کدومشون که خواستند از یووه رفتن اینایی هم که موندن به میل خودشون موندن.این باشگاهه که داره بخاطر اشتباهات گذشتش جریمه میشه.تو فوتبال امروزه یه قهرمانی با نایب قهرمانی میلیونها دلار تفاوت داره.شاید به قول حوری این تیم بدون این دنگ و فنگا هم قهرمان میشد,اما شایدم نمیشد.اما حالا که شده باید به اندازه ی خسارتی که به بقیه باشگاهها وارد کرده خودشم خسارت ببینه تا حداقل از نظر مادی عدالت برقرار بشه.

سحر یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:36 ق.ظ

بازی اول مساوی شد . ولی هیچ جا مطلبی پیدا نمکینم . دارم دیوونه میشم یه روزی یه کماندو یی بود که وبلاگش پاتوق ما بود ... .
حوری تو میتونی برش گردونی ؟

سید آرش یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 05:37 ب.ظ

از 93 تا 96 یووه رو دوست داشتم
ار 93 تا حالا هم منچستری بودم
از 90 تا آخر عمرمم آرژانتینیم


ViVa Argentina !
VivA Eric Cantona !
Viva Gigs !
Viva Irwin !
Viva Roberto Bagio !

یووه فقط یووه زمان باجو

این درست نیست که آدم خودشو به اسم یه باشگاه بچسبونه
در حالی که همه چیز توی باشگاه هر سال در حال تغییره
حتی دربون باشگاهها هم بعد 30 سال بازنشته میشن

[ بدون نام ] سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:31 ق.ظ

این جنگولک بازیا رو تمومش کن و برو دنبال یه کار درست درمون.
وقتتو بیهوده توی این فوتبال هدر نده.
خود دانی.
پس فردا نگی کسی بهم گوشزد نکرد.
خلاصه یه روزی برای تو هم خواهد رسید که بفهمی سر کار بودی.

حسین سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 08:34 ق.ظ

حسین سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:50 ق.ظ http://www.juventus.ir

سلام.من برگشتم d: بهروز جون چطوری؟؟؟حوری شما خوبی؟؟؟
اول بگم سحر خانم توی سایت هواداران یوونتوس همه نوع خبری از بازی هست و بوده
بهروز ۲۳۴۸۹۲۳۷۸۹۲۳۴۲۳۴۲۳۴۲۳۴۲۳۴۹۸۹۲۶۴۲۴
اما بهروز بازیکنان زحماتشون رو کشیده اند
امروز خودنم زانتی گفته بود من می دونستم ما قهرمان هستیم و روزی حقمون رو می گیریم
اخه چرا این حرف رو می زنه
ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
یه تیکه از مصاحبه
فکر نمی کنید که این اسکودتو از راهی غیرمعمولی به دستتان رسید
نه، چرا این سئوال را می پرسید این قهرمانی مرا خیلی خوشحال کرد، عنوانی را بردیم که لایقش بودیم. در یازده سالی که در اینتر بودم، همیشه شایعاتی را در مورد تبانی می شنیدم و حالا صحت آن حرف ها به تایید رسیده است. ما یک عنوان را بردیم، اما اگر بخواهیم حق مطلب را ادا کرده باشیم، با توجه به اسراری که از این فضاحت فاش شد، باید سه یا چهار مقام قهرمانی دیگر را هم به ما می دادند. مسئولین فوتبال ایتالیا با این کار خود قهرمان کردن اینتر از ارزش یک کار صادقانه و بی کلک قدردانی کردند.
اما با این حال، دوست نداشتید که در زمین مسابقه قهرمان می شدید
قهرمانی ما در زمین مسابقه بود، همه امتیازات ما قانونی بود و از بین همه تیم هایی که جوانمردانه جنگیدند، امتیاز کسی بالاتر از ما نبود

ساندر سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 03:49 ب.ظ

اه اه همش فوتبال!

[ بدون نام ] چهارشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:23 ق.ظ

چه چونه ی گرمی!!!!!

امیر احمدی شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 03:04 ب.ظ http://www.sighe10.blogsky.com

سلام
وبلاگتون زیباست و خوب

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد